java

۱۲/۱۱/۱۳۸۸

سکوت


بیا ببین که گریه هام،خنده مستونه شده
بیا ببین دلم برات،چه جوری دیوونه شده
بیا بشین بذار بگم،یه رازیو تو این سکوت
بذار بگم که وقتشه،زمونه وارونه شده
عمری نشستی روبروم،تو زل زدی منم همین
غرورمون بهونه بود،باورنمیکنی ببین
حالا بیا ببین که من،شکستمش غرورمو
چیزی نگو فقط بیا،ببین که راضیم به این
دستای ما کنارهم،ندیدنش همو عزیز
چاره ما فاصله بود،این بدترین بهترین
عمری نشستی روبروم،تو زل زدی منم همین
غرورمون بهونه بود،باورنمیکنی ببین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر